من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین
من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین

(28)



هر روز با احساسات احمقانه ام می جنگم. سعی می کنم دوستت نداشته باشم. خودم را همینطور. چون تو را دوست دارم باید اول خودم را تنبیه کنم. وقتی خودم را دوست نداشته باشم و از خودم به خاطر حماقتم متنفر باشم کم کم دیگر از تو هم بدم خواهد آمد. دیگر جواب سلامت را نمی دهم. دیگر نگاهت نمی کنم.

می توانم هم از تو و هم از خاطرات بگذرم. 

چقدر دلم می خواهد برگردی. چقدر دلم برایت تنگ شده. برای بوسیدن ها. برای بوییدن ها، برای همان بغل های گاه و بیگاه. و چقدر ناجوانمردانه است که نیستی. 

ناجوانمردانه است که باید برای خاک کردن خاطراتمان ابتدا باید با خودم قهر کنم. یادم می آید قبل از نبودنت عاشق خودم بودم!

چقدر خودم را دوست داشتم و چقدر دوست داشتنی تر شدم وقتی که تو آمدی. حالا تمام حجم دوست داشتن  ها را با خودت بردی و فقط من مانده ام و حس حماقتم که به تمام دوست داشتن ها و نداشتن ها می چربد.



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.