من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین
من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین

(33)

زندگی ام شبیه یک پازل به هم ریخته شده که تیکه هایش را گم کردم. نه وقت دنبال گشتن ندارم و نه می توانم برایش دوباره هزینه کنم. فقط تیکه های باقی مانده را با یک امیدواریی از سر ناچاری کنار هم میچینم که لااقل یک کاری کرده باشم. شبیه ادم هایی که در خیال خودشان داد می زنند و در واقعیت به دور دست ها خیره اند. از کجا همه چیز انقدر پیچیده شد؟ سر نخ زندگی را کجا گم کردم؟ حالا چه میشود؟حالا باید چکار کنم؟

میبینید؟ دقیقا انقدر به خودم پیچیده شدم.

خسته شدم.