من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین
من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین

(5)


اینجا گم شده ام. مثل خیلی چیز های زیاد و بزرگ دیگری که تا بحال گم کرده ام. مثل هدف. مثل کلیدی که از زندگی می خواستم و حالا نمی دانم می خواهمش ، یا دارمش، یا اصلا چه بود. گم شد.

ساعت ها روی صندلی مینشینم و به این فکر می کنم که به چه فکر می کنم. آیا این نوع فکر کردن منطقی هست؟ یک آن به خودم می آیم و می بینم شب شده و زمان از دست رفته.

زندگی بلا تکلیف و فرصت های از بین رفته و قدرتی که دیگر تکرار نخواهد شد. یک بار زندگی می کنم.

نوشتم تا بگوییم چقدر از افسوس خوردن می ترسم.

چقدر از حسرت، وحشت دارم.

 

(4)

پاکت و پستچی


دوست عزیز من

سلام


نامه ایی که اکنون در دست دارید، تنها یک نامه نیست.

اشکها، اه ها و غم ها و لمس دستهای ناگفته ایی است که درگیر جبر فاصله اند. 

لطفا با تمام احساس بخوانید ...

با تشکر فراوان



پستچی

(3)

چیز های از دست دادنی

خیلی چیز ها در زندگی وجود دارند که می تواند از دست بروند. مثل سلامتی، خانواده، مال و خیلی چیزهای دیگر.

اما چه اتفاقی می افتد اگر یکی از همین چیزهای اساسی را از همان اول نداشته باشی؟


خلا چیزهای نداشته و آرزو های بر باد رفته و حسرت و حسادتی که می شود از چشم های همه دید.


من می خواهم بگویم که هر چه قدر بزرگ شده باشی و هر چه قدر هم عاقل، هرگز نمی توانی حسرت یک سری چیزهایی که در زندگی ات رخ داده پر کنی.


اکثر اوقات با حسرت های خودم در جنگم. وقتی چیزهایی را می بینم که دیگران دارند و من ندارم احساس می کنم یک چیزی در درونم سُر می خورد و می افتد پایین. خدا می داند که بارها، چقدر با خودم کلنجار رفته ام که تحت هیچ شرایطی رفتارم تغییر نکند و چیزی بروز ندهم. بعضی اوقات هم از این همه کنترل بر عواطفم احساس خستگی می کنم.


البته به شدت هم به این فکر می کنم که چرا آنها آن چیزی را دارند که من ندارم. یعنی خونش رنگی تر است؟ یا پارتی اش پیش خدا کلفت تر؟


... ناشکری نمی کنم. در اثبات حرفم یک سنگ شکر گذاری دارم که هر چند وقت یک بار توی دستم می چرخانمش و تمام چیزهایی را که دارم به خودم یادآوری می کنم و از بابت بودنشان تشکر می کنم.


فقط بعضی اوقات ادمیزاد بودنمان اجازه نمی دهد که رها بشویم از چیزهایی که شدیدا دلمان می خواهد.

(2)

ساعت سه و نیم نصف شب و من تازه غذا خورده ام و هر کاری می کنم ذهنم آرامش نمی گیرد. تمام چراغ های خانه را خاموش کردم . یک آهنگ بی کلام هم پلی کردم. در حالی که پشت میز ناهار خوری نشسته ام و لیوان چایی را به لبانم نزدیک می کنم، سعی می کنم که خاطرات این چند وقت گذشته را تنها برای لحظه ای از خودم دور کنم.

در حالی که احساس می کنم مورد حجوم احساسات خودم قرار نگیرم با هیاهویی از حس تمام شدن لحظه هایم و حرص عظیمی که بدنم را گرفته به سمت پنجره می روم.


چطور می توانم انقدر کند ذهن و ساده باشم؟ چطور می توانم اینقدر راحت چشمم را روی اتفاقات واقعی زندگی ام ببندم؟ نه خیالات های مسخره. این خیالات مسخره که اجازه نمی دهد من بتوانم زندگی واقعی ام را ببینم و درک کنم تا بتوانم به موقع تصمیم بگیرم.


عصبی به سمت سالنامه ام می روم و کارهای روزانه و هفتگی ام را چک می کنم.

عجیب! پس چرا انقدر کارها کند پیش می رود!؟ من که همه چیز را برنامه ریزی کرده ام. من که همه قدم های خودم را حساب شده برداشته ام.


ناگهان انگار صدایی از درون جواب من را میدهد:

بعضی کارها نیازمند زمان هستند.

تو هم نیازمند زمان هستی تا خودت را دوست بداری.

تا خودت را بفهمی، بشناسی، قدر خودت را بدانی و خودت را درک کنی.


روی صندلی می نشینم. نفس عمیقی می کشم و سعی می کنم این اضطراب همیشگی را خودم دور کنم.

با خودم تکرار می کنم: "که تو هنوز زمان داری" و چشم هایم را می بندم.

(1) یا ، من و خودم و همه چیز هایی که باید در زندگی ام تغییر کنند

سلام.


دلیل اول ام برای مهاجرت به بلاگ اسگای خرابی سرور های بلاگفا هست.

دلیل دومم این هست، که خیلی چیز ها باید در من و زندگی من تغییر کنه. خیلی وقت ها هست که می دونم چی می خوام ولی نمی دونم که چطور باید انجامش بدم. اکثر اوقات هم چون نمی دونم سعی می کنم تیری در تاریکی بزنم تا راهمو پیدا کنم.

مهاجرت به بلاگ اسکای یکی از همون مجموعه تیر های در تاریکی منه.


فکر می کنم از اونجایی که قراره نوع نوشتنم عوض بشه در نتیجه اکثر نوشته هم بی مخاطب خاص باشن. چرا که من اینجا می نویسم برای تغییر، نه برای تایید و نه برای جلب نظر. فقط و فقط برای اینکه واضح تر ببینم.


در آخر ، نسخه انگلیسی نوشته های من رو می تونید اینجا ببینید.


ممنونم.