من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین
من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

من و خودم و تمام چیزهایی که باید در زندگی ام تغییر کنند.

ثبت نگاری روزانه توسط یک پشت میز نشین

(46)

دارم گند میزنم به زندگی ام. دارم هر چیزی هست و نیست را ترک می کنم. از اولش هم می دانستم و می دانم و مطمئنم که اخر هر چه با تو بودن است جز سیاهی و پوچی هیچی نیست. دیروز که دستام را گرفته بودی دلم یک طوری بود حتی با اینکه دستهام را از دستهات  بیرون کشیدم ان حس همچنان بامن بود.  حسی شبیه به حس خیانت، حسی متعفن که باعث اش منم . اینکه تو مرا می خواهی من تو را نمی خواهم. چطور می توانم انقدر کثیف بازی کنم. چطور تو را دوست ندارم؟

امروز روز دومی است که سیگار را کنار گذاشته ام. و نمی دانم که چه حسی دارم. جمعه دومین سالی است که نازنین مرده. و من هنوز باورم نمیشود و بخاطرش هنوز غمگینم.

اصلا نمی دونم چطوری باهات خداحافظی کنم. باید خداحافظی کنم؟ نمی دانم. تو می دانی که من اینجا نخواهم ماند ولی تو می خواهی اینجا زندگی کنی. ایران را بسازی! من نمی خواهم برای بودن با تو محکوم به ماندن بشوم. و این یکی از هزاران اختلافات ماست.


غمگینم.

سوگوارم درست مثل اینکه تکه ای از وجودم از دست رفته باشد.


نظرات 1 + ارسال نظر
. دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 09:59 http://fidgety.blogsky.com

سوگواری الان بهتر از سوگواری آینده ست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.